راهکارهای موفقیت



چرا ناکام و موفق نمی شویم؟ علت عدم موفقیت چیست؟ چرا شکست می خوریم ؟ علت اصلی بسیاری از موفق نشدن ها و ناکامی ها این است که اشخاص نمی دانند چگونه از خود بیشترین بهره‌وری را بکنند نمی دانند چگونه می توانند با استفاده از خود به بیشترین عملکرد و خوشبختی برسند.

 

چرا ناکام و موفق نمی شویم؟

برای مثال تصور کنید که یک کامپیوتر شخصی گران‌قیمت و جامعی را به شما می دهد این کامپیوتر را در خانه به شما تحویل می دهند و بعد وقتی تمام اجزا و قطعات کامپیوتر را از جعبه خارج می کنید می بینید که قلم از آنچه باید باشد وجود ندارد.

 

دستورالعمل طرز کار با کامپیوتر حالا تصور کنید که در زمینه کامپیوتر هیچ دوره آموزشی تعیین کرده اید حالا خودتان باید طرز کار آن را حدس بزنید باید روشی پیدا کنید که کامپیوتر مورد استفاده واقع شود فکر می کنید چه مدتی وقت شما را بگیرد؟

 

چگونه و در چه مدتی می توانید طرز کار این کامپیوتر را بیاموزید؟

جواب این است که حتی اگر از انگیزه و عزم راسخ فراوان برخوردار باشید سال ها طول می کشد تا بتوانید از این کامپیوتر استفاده کنید. حالا بار دیگر فرض می کنیم که شما همین کامپیوتر را دریافت می‌کنید اما این بار دستورالعمل طرز استفاده در جعبه گذاشته شده است حالا به کمک کتابچه راهنما می توانیم قدم به قدم رفتار کنید و به راحتی کامپیوتر خود را راه اندازی نمایید. به کمک دفترچه راهنما و آموزش تخصصی می توانید در یک بعدازظهر کامپیوتر را راه اندازی کنید. از این به بعد هرچه از این کامپیوتر بیشتر استفاده کنید طرز استفاده از آن برایتان راحت تر می شود.

 

نکته اینجاست که شما بدون دفترچه راهنما به این جهان می گذارید شما با مغزی حیرت انگیز متولد می شوید امکانات و پیچیدگی مغز شما به اندازه‌ای است که نمی‌توانیم آن را به سادگی درک کنید این اقدام شگفت‌انگیز که وزنش به ۳۵ درصد دارای ۱۰۰ میلیارد سلول است و ۱۰۰ میلیون با اطلاعات در هر ساعت پردازش می‌کند و به کمک دستگاه عصبی خودمختار تعادل شیمیایی قدرتمندی در هر یک از میلیارد های سلولی که در بدن وجود دارد به وجود می آورد اگر از مغزتان به درستی استفاده کنید می توانید از فقر و فلاکت به ثروت سرشاری برسید.

 

تمام پست هاحکم دفترچه راهنمایی است که به شما کمک می کند تا بیشترین بهره برداری را از خود بکنید به شما امکان می‌دهد تا از قدرت شگفت انگیز ذهن خود استفاده کنید و با آنچه در زندگی می خواهید دست پیدا کنید.

 

ذهن شما چنان یک واحد پردازش مرکزی در یک شبکه بزرگ کامپیوتری عمل می کند.

این زن به وسیله اپراتور ها و منابع مختلفی برنامه ریزی می شود نهادهایی که به این ذهن دهید سایر نهاد ها وجود دارد تاثیر می گذارد اطلاعات جدید می توانند عملیات را تغییر بدهند نیمه هوشیار شما واحد پردازش مرکزی شما کار اصلی شما این است که برای دستیابی به هدف باید این موارد را از نو برنامه ریزی کنید تا آنچه را که فکر و احساس و عمل می کنید بتوانید در جهت تحقق خواسته های تان مورد استفاده قرار بگیرند.

 

چرا شکست می خوریم؟

راههای دستیابی به ذهن نیمه هوشیار هم درونی و هم بیرونی هستند شما از درون تحت تاثیر اندیشه تصاویر ذهنی و یا تصوراتی که احساس می کنید قرار می گیرد اما به لحاظ بیرونی تحت تاثیر شرایط پیرامونی خود قرار داد شما تحت تاثیر کارتان حرفتان چیزهایی که می شنوید میبینید می خوانید نگاه می کنید و به خصوص تحت تاثیر کسانی که با آنها معاشرت می کنید قرار می‌گیرد هر یک از اینها می‌تواند روی یک یا چند نفوذ و تاثیر دیگر اثر بگذارد.

 

اندیشه های شما تصاویر را سازگار با دریافت شما خلق می کنند اندیشه ها یا تصاویر احساسات مختلفی را به وجود می آورند احساسات شما هم اندیشه‌ها و تصاویری خر می‌کنند که این ها هم به سهم خود احساسات اضافه را به وجود می‌آورند و غیره.

 

آنچه را که می خوانید روی اندیشه تصاویر ذهنی و احساسات کلمات و اعمال و رفتار شما تاثیر می گذارند ما هم به سهم خود روی آنچه بعدا می کنید تاثیری بر جای می گذارند اشخاصی که در پیرامون شما هستند روی طرز صحبت رفتار و گفتار شما تاثیر می گذارند.

 

 

اگر کمی پیچیده به نظر می رسد بدانید که بله کمی پیچیده است و زندگی شما شبیه به اتاقی هستند که در آن موسیقیدان های متعددی وجود دارند و هر کدام با ادوات موسیقی متفاوت ساز متفاوتی را می نوازند همه آنها توجه شما را به خود جلب کنند در این شرایط درهم و برهم آیا عجیب است که اگر بعضی‌ها فکر کند و کنترل زندگی خود را در دست ندارند؟


آیا عجیب است اگر اغلب اشخاص کاری بر خلاف میل خود انجام دهند؟
آیا عجیب است جایی که نباید باشند باشند با کسانی که نباید باشند باشند؟ آیا عجیب است احساس کنند نمی‌توانند چیزی را تغییر بدهند؟

 

این موقعیت چالش و فرصت مناسب بزرگ شما در زندگی است کار و وظیفه اصلی شما برای این که زندگی و آینده خود را کنترل کنید این است که رهبر ارکستر نوازندگان خودتان بشوید باید جنبه های درونی و بیرونی زندگیتان را کنترل کنید و کاری کنید که جملگی به طور هماهنگ نوازند وظیفه شما این است که با زندگی خود موسیقی عالی بنوازید از زندگی خود اجرای بهتری به وجود آورید.


وقتی بزرگ شدم هرگز به ذهنم خطور نکرد که اگر میخواهید در کار موفق شوید باید دربارش بررسی و مطالعه کامل بکنید. من تصور می‌کردم که اتفاقات به خودی خود صورت خارجی پیدا می کند سلامتی خود به خود ایجاد می شود خوشبختی خود به خود از راه می رسد آرامش خاطر موفقیت و دستاوردهای بزرگ خود به خود اتفاق می‌افتد.

چگونه به موفقیت برسیم

زندگی با این ذهنیت که اکثر مردم از آن پیروی می کنند شخص را در معرض قانون تصادف قرار می دهد این قانون برای بسیاری از مردم یک اصل حاکم است در ساده ترین شکل خود این قانون می گوید که
 برنامه ریزی نکردن یعنی برنامه ریزی کردن برای رسیدن به شکست.

 

اگر می‌خواهید یک پزشک باشید باید درس پزشکی بخوانیم یافته‌های تان را به معرض نمایش بگذارید اگر میخواهید آشپز خوبی باشید که کتاب آشپزی می‌خرید تا درباره طرز غذا پختن مطالعه کنید.

 

اگر می‌خواهید زندگی شادمانی داشته باشید اگر می خواهید به موفقیت و خودشکوفایی برسید باید درباره خوشبخت ترین و موفق ترین اشخاص مطالعه کنید و بعد کاری را که آنها انجام می‌دهند شما هم انجام بدهید تا به نتایج مشابه آنها برسید. این آموزش حیرت انگیز برای من بود به نظر خیلی ساده میرسید بدون شک نمی توانست به این سادگی باشد البته من که این طور نیست هیچ چیز ارزشمندی ساده نیست این باور اشتباه است اگر فکر کنیم هر چه درست باشد ساده است.

 

بعضی ها می گویند اگر روی چیزی کار کنید و زحمت بکشید و نشان می‌دهد که اشکالی در کار است این طرز فکر برای رسیدن به شادی و خوشبختی مهلک است.وقتی به جستجوی زندگی خوب و خوشایند رفتم به سه اصل برخوردم که به من کمک فراوان کرد اول زندگی دشوار است همیشه دشوار بوده و همیشه دشوار خواهد بود برای من و شما و دیگران و به همین شکل است و تفاوتی نمی کند اما خبر خوش این است که اگر این واقعیت را بپذیرید زندگی به شکلی برایتان ساده تر می شود زیرا احساس ناراحتی و تصور بی‌عدالتی در شما کاهش می یابد.

 

دوم آنچه شما هستید و یا خواهد بود مربوط به خود شماست شما از آنچه در جایگاه امروز خود هستید زیرا قبلا تصمیم گرفته اید که به اینجا برسیم شما همیشه آزاد هستید تا اعمال و رفتار تان را انتخاب کنید شرایط زندگی شما در امروز مجموعه گزینه های خوب یا بد گذشته شماست سوم و احتمالا از همه مهمتر می توانید آنچه را که لازم دارید بیاموزید تا به کسی که می‌خواهید تبدیل شوید و به آنچه میخواهید برسید محدودیت ها کم شمارند و اگر قرار باشد محدودیتی در کار باشد مربوط به درون شماست کار به بیرون شما ندارد.

 

 

اگر نیاز و ضرورت مادر اختراع است درد و تالم هم پدر یادگیری است این مطلب به خصوص در دوران بیست سالگی من مصداق فراوان داشت.

برای اینکه به پیش بروید باید موضوعاتی را بیاموزید و برخی از آموخته های خود را فراموش کنید اگر بخواهید در سطح دانش فعلی خود باقی بمانید و به جایی نمی رسید موقعیت شما بستگی به این دارد که چه مطالبی را می آموزید و از این به بعد چه رفتاری را به نمایش می گذارید.

من با توجه به اصول قبلی درباره موفقیت خوشبختی و رسیدن به خود شکوفایی مطالعه کردند اینها وسیله شدند تا آنچه را می خواهم با شما در میان بگذارم هر یک از بخش ها و سایر بخش ها را تکمیل می کند تا اینکه ساختار تکمیل شود.

 

شما مرحله به مرحله و قدم به قدم می آموزید که چگونه به موفقیت برسیم می آموزی که با تلاش هایتان چیزی باخر کنید می‌توانید به چیزی بیش از آن حد امکان پذیر میدانستید دست پیدا کنید.

 

وقتی درباره روانشناسی و علم موفقیت انسان ها شروع به مطالعه کردم از خودم و موقعیتی که داشتم به عنوان یک آزمون درباره آنچه واقعیت داشت و نداشت استفاده کرد شما هم باید همین کار را بکنید به ندای درون خود گوش بدهید بدون توجه به آنچه آموخته اید از خود بپرسید آیا این مطالب در مورد من مصداق دارد؟

 

همانطور که در پست های قبل بیشتر متوجه شدید مردان و ن برتر به طور عمیقی به خود اعتماد می کنند برای آنها مهم است که احساس کنند کاری را می کنند درست از یا نیست.

 

شما هم باید همین کار را بکنید باید احساس کنید که مطالب مندرج مناسب با شماست اما اگر احساس کردید در این لحظه برای شما مفید نیست و کاربرد ندارد دوباره و در زمان دیگری به آن باز گردید.

 

تئودور روزولت زمان گفت کاری را که می توانید انجام دهید با آنچه دارید درست است همان جایی که در آن قرار دارید این کاری بود که من کردم وقتی پرسیدم چرا بعضی از دیگران موفق ترند وارد معرکه شدم با آنکه دانش آموز ضعیفی بودم اما یک خواننده خوب بودم از کار زیاد هم نمی ترسیدم در حالی که دیگران و اطرافیان با دوستانشان قرار ملاقات می گذاشتند و به مجالس رقص می‌رفتند که از دست رفته بود تلاش می‌کردم.

 

نکته که آموختم این بود اگر برای رسیدن به یک زندگی عالی تنها به کتاب و بوده و نقطه نظر نیاز باشد همه ما باید ثروتمند و خوشبخت باشیم امروزه بیش از هر زمان دیگری کتاب و نوار ویدیو و دوره‌های آموزشی برای رسیدن به موفقیت در عرصه های مختلف در اختیار داریم من هرگز به کتاب و نوار و همایشی بر نخوردم که چیزی ارزشمند در خود نداشته باشد اما همه این ها به اتفاق هم کافی نیستند.

 

باید برای خود نظامی داشته باشید بدون نظام و سیستمی که بتوانید از آن برای تلفیق آموخته هایتان استفاده کنید به این می‌ماند که بخواهید یک پازل را بدون داشتن تصویر در کنار هم قرار بدهید.


و تقریبا می توان گفت هر سیستمی از نداشتن سیستم بهتر است اما باید این سیستم را بیاموزید و بعد آنقدر این سیستم باقی بمانید تا به نتیجه ای که می خواهید برسید.


در هیچ زمانی به اندازه امروز اطلاعات عملی برای دستیابی به موفقیت وجود نداشته است. با این حال،وقتی دوران کاری به سر میرسد،تنها ۵ درصد مردم به استقلال مالی می رسند ۸۰ درصد کسانی که امروز کار میکنند ترجیح می دهند که کار دیگری می کردند. ۸۴ درصد مردم معتقدند که کمتر از حد توان خود کار می‌کنند. تنها پنج درصد مردم معتقدند که در حد کامل توان و ظرفیت خود فعال هستند.

 

در مقایسه با هر زمان دیگری،شمار بیماران،سنگین وزن ها و به دور مانده از آمادگی‌های جسمانی بیشتر است. در آمریکا بیش از هر کشور دیگری محصول ناخالص ملی بیشتری صرف مراقبتهای پزشکی و بهداشتی می شود و این رقم در حال افزایش است. امروزه،می‌دانیم که بخش قابل ملاحظه‌ای از امراض و بیماریها ناشی از ذهنیت منفی است.

 

مردم به راستی تحت تاثیر ذهنیت منفی خود را بیمار می‌کنند و روابطشان را با یکدیگر مخدوش می سازند.


هفتمین رکن موفقیت رسیدن به شکوفایی شخصی است. این احساسی است که به شما می گوید به آنچه می خواهید رسید اید. و به هر چه توانایی آن را داشته باشید خواهید رسید.

 

این دانش مطمئنی است که دارید به سمت توانمندی های بالقوه خود گام بر میدارید. آبراهام مازلو،روانشناس،این را به عنوان خودشکوفایی یاد کرده است.

 

ما به شما می‌گوییم چگونه روانشناس خود باشید شما می آموزید که چگونه می توانید در هر شرایطی روحیه ای مثبت و خوش بین داشته باشید. می آموزید که چگونه می‌توانید شخصیتی بالغانه داشته باشید.


ششمین رکن موفقیت علم و اطلاع از خویشتن و خود آگاهی است. در تمام مدت تاریخ،خود آگاهی با خوشبختی درونی و موفقیت بیرونی دست در دست یکدیگر داشتند.

 

 

این که می‌گویند انسان خودت را بشناس به دوران یونان باستان بازمی گردد. برای اینکه در بهترین حد خود ظاهر شوید،باید بدانید که چه کسی هستید و چرا اینگونه فکر و احساس میکنید.

 

باید بدانید چرا در برابر شرایط و دیگران اینگونه واکنش نشان می دهید. تنها وقتی خود را بشناسید و بپذیرید،می توانید در سایر ابعاد زندگی خود به پیش بروید.


پنجمین رکن موفقیت داشتن هدف‌ها و آرمان‌های ارزشمند است که راه رسیدن به شادی و خوشبختی را برای شما هموار می سازد. شاید همانطور که دکتر ویکتور ای فرانکل می گوید:

 

بزرگترین نیاز انسان به معنا و هدف در زندگی است.

 

برای رسیدن به شادی و خوشبختی باید بدانید در کدام جهت حرکت می کنید. نیازمند تعهد به چیزی بزرگتر هستید. باید احساس کنید که در زندگی هدف و  منظوری دارید، باید احساس کنید که به دنیای خود خدمت می کنید.


خوشبختی را تحقق فرآیند یک آرمان ارزشمند تعریف کرده اند تنها زمانی می توانید شاد و خوشبخت باشید که قدم به قدم به چیزی که به راستی برای شما مهم است نزدیک شوید.

 

به این فکر کنید که کدام فعالیت و موفقیت برای شما از هر چیز دیگری ارزشمند تر است. در گذشته وقتی خوشبختی را احساس می کردید چه کاری انجام می دادید؟ کدام فعالیت به شما احساس، معنا و هدف مندی در زندگی میدهد؟


سومین رکن موفقیت داشتن روابط مهر انگیز و عاشقانه است. اینها روابطی هستند که شما به کسانی که دوست دارید و به آنها بها می دهید برقرار می کنید و تاثیر داشتن روابط مهر انگیز و عاشقانه در رابطه چیست؟

اینها معیاری هستند که نشان می دهند به عنوان یک انسان تا چه اندازه در کار تان موفق هستید. بخش اعظم خوشبختی و نیتی شما ناشی از رابطه است که با دیگران دارید. این رابطه شما با دیگران است که از شما یک انسان واقعی می سازد. 

یکی از کیفیات کلیدی در عملکرد انسان این است که او دوست های بلند مدت را چگونه حفظ می کند باز آیرین در چگونه روابط صمیمانه‌ای به سر می برد. 

 

شخصیت اصلی شما بستگی به این دارد که با دیگران چگونه کنار می آید.

 

تقریباً در هر زمانی می توانید کیفیت روابط خود با دیگران را با یک آزمون اندازه بگیرید.

خنده: اینکه دو نفر یا یک خانواده چقدر به اتفاق هم می‌خندند مهم ترین معیاری است که شرایط در جمع آنها از چه منوالی است. وقتی رابطه ای به واقع شاد و موفق باشد،اشخاص وقتی در کنار هم قرار می‌گیرند زیاد میخندند. وقتی رابطه خراب میشود، اولین چیزی که از میان برداشته می شود خنده است.

 

مناسبات مهرانگیز و عاشقانه

 

این مطلب در مورد شرکت ها هم صدق می کند. سازمانهایی که از عملکرد خوب و مطلوب بهره مندند آنهایی هستند که کارکنانشان با هم می خندند و شوخی می کند.

آنهااز خود و کارشان لذت میبرند. آنها به عنوان یک تیم رابطه جالبی با یکدیگر دارند. خوشبین ترین هستند،پذیرای ایده های بیشتر و جدید تری هستند،خلاق تر و انعطاف پذیر تر هستند.

من قبلا فکر میکردم اشخاص و کارکنان، بخش مهم تر از هر فعالیت شغلی هستند. بعد به واقعیتی بین بردم و آن اینکه کارکنان خود کار و تجارت هستند.

 

میتوان مبلمان را تعویض کرد خدمات و مشتریان هم به مرور تغییر میکند اما اگر کارکنان مناسب را داشته باشید موفقیت شرکت ادامه دار میشود.

 

مهمترین وظیفه مدیر ارشد این است که هماهنگی و شادی و رضایت را در کسانی که مسئولیتی در قبال آن را دارد فراهم آورد. باید فضایی از خوش بینی، اشتیاق، شور و شوق و روحیه بالا در کارکنان آن ایجاد کند. این کیفیت تمام سازمانهای موفق جهان است.

اما رابطه ایده آل شما کدام است؟ رابطه با چه کسانی است و چگونه به نظر میرسد؟ اگر بتوانید جزئیات رابطه خود را ثبت کنید،کدام بخش آن را بیشتر می خواهید،کدام بخش را کمتر می طلبید؟ اگر از همین امروز شروع کنید،چه می توانید بکنید این شرایط را در زندگی خود ایجاد کنید؟ 

اگر دقیقاً نمی دانید که از رابطه خود با شخص دیگری که می خواهید،در موقعیتی قرار می گیرد که مطلوب شما نیست. مسائل در زندگی تقریباً همیشه مسائل مربوط به رابطه با دیگران است.

مسئله دیگران آرامش زندگی شما را به هم می ریزد،به سلامتی شما لطمه می‌زند.بنابراین یکی از هدف های اصلی شما در زندگی باید این باشد که محیطی انسانی خلق کنید تا در آن بتوانید شاد، راضی و موفق باشید. باید تک تک روابط خود را وارسی کنید و برنامه ای بریزید که هر کدام از آنها برایتان لذت بخش باشد.

تنها وقتی روابط خود را تحت کنترل در آورید و در روابط خود هماهنگی ایجاد نمودید،می توانید به خودابرازی و رسیدن به خود شکوفایی فکر کنید و به حداکثر توانمندی خود برسید.


تاثیرات سلامتی و انرژی در زندگی و دومین جز و رکن موفقیت سلامتی و انرژی است. درست همانطور که آرامش خاطر و ذهن شکل طبیعی و نرمال حالت ذهنی شماست سلامتی و داشتن انرژی هم حالت فیزیکی طبیعی و نرمال شما می باشد.

 

بدن شما در تعصب و گرایشی در جهت سلامتی دارد اگر مشکلی از ناحیه ذهنی یا جسمانی به وجود نیاید می تواند انرژی فراوانی در شما ایجاد کند.

 

وقتی درد و بیماری و مرض نباشد سلامتی حاکمیت پیدا می کند بدن شما به گونه ای تجهیز شده است که اگر دست از کارهایی بردارید خود به خود به بهبودی می رسد و سلامت و انرژی خود را باز می یابد.

اگر در دنیای مادیات به همه خواسته های خود برسید اما سلامتی و آرامش ذهنی خود را از دست بدهید از کاری که کرده اید و موفقیت که به دست آورده اید چیزی نصیب نخواهید برد.
تصور کنید که از سلامتی کامل برخوردار اید به این فکر کنید

  • اگر در شرایط آمادگی جسمانی ایده‌آل خود قرار بگیرید چگونه به نظر خواهید رسید؟
  • چه احساسی خواهید داشت؟
  • چه وزنی خواهی داشت؟
  • چه نوع غذاهایی خواهید خورد؟
  • چه نوع ورزشی خواهد کرد؟
  • چه کارهایی را بیشتر و چه کارهایی را کمتر انجام خواهید داد؟ 

بازرگانی در یکی از همایش هایم شرکت کرده بود او بعد از اینکه درباره این تصویر ایده‌آل فکر کرد به من گفت که اگر در شرایط سلامتی ایده آل به سر ببرد می تواند در دو ماراتون شرکت کند. مشکل او این بود که ۴۰ سال از عمرش می گذشت ۱۰ کیلوگرم اضافه وزن داشت و از آمادگی جسمانی مطلوبی هم برخوردار نبود او تردید داشت بتواند چنین کاری بکند اما فرآیند فکری آغاز شده بود.

هرچه بیشتر درباره موضوع فکر کرد بر هیجان افزوده شد و بیشتر به این نتیجه رسید که می خواهد در یک مسابقه ماراتون شرکت کند او خودش را لاغر و آماده در ذهن تصور کرد بیش از پیش متقاعد شد که می‌تواند این کار را بکند.

او چند کتاب درباره دویدن خریداری کرد و همه روزه کمی به دویدن پرداخت لباس ها و کفش های مناسب دویدن خرید هر هفته بر مسافتی که می روید افزود و دیری نگذشت که توانست در مسابقات مینی ماراتون شرکت کند. او توانست به رویای خود جامه عمل بپوشاند از این که بگذریم احساس کرد از آمادگی جسمانی بیشتری برخوردار شده لاغر تر شده و قدرتش افزوده و در مقایسه با سال های گذشته انرژی بیشتری دارد.


در عصر موفقیت زندگی میکنیم هرگز در تاریخ بشری مردم تا این اندازه در زندگی خود موفق نشدند امروزه شمار کسانی که سریع‌تر از هر زمان به موفقیت دست پیدا می‌کنند به مراتب بیشتر از گذشته ها شده است.

آینده نگر های برجسته و تجار و بازرگانان موفق و خوش آتیه معتقدند که انسان به یک عصر طلایی وارد شده است آرمان غرب درباره دموکراسی و آزادی های فردی و اقتصاد آزاد دنیا را در می نوردد و با خود موفقیت رشد و آزادی انسانی به همراه می‌آورند. احتمالاً هرگز به اندازه امروز امکان موفقیت بیشتر آزادی و خوشبختی فراوانتر و استقلال مالی وجود نداشته است. 

ما به شما می گوییم که چگونه زندگی خود را بهتر کنید به هدفهایتان برسید و به امکانات بالقوه خود درباره موفقیت و خوشبختی دست پیدا کنید بدون توجه به اینکه چه کسی هستید و در چه موقعیتی به سر می برید همین حالا در خود از توانمندی برخوردارید که بیش از هر زمانی به موفقیت برسید.

از توانایی برخورداری که از سطح همه موفقیت ها گذشته فراتر بروید.می توانید از حد تصور اینکه تاکنون داشته‌ای فراتر بروید تنها کاری که باید بکنید این است که چگونگی این مهم را بیاموزید و بعد آن چه را که آموختید به مرحله عمل و اجرا بگذارید.

هفت رکن موفقیت

هرچه را که از آن بیشتر بخواهید و فاکتوری را که برای رسیدن به موفقیت و خوشبختی به آن احتیاج دارید می توانید در یکی از هفت طبقه بندی قرار دهید این هفت رکن موفقیت با آنچه درباره رسیدن به موفقیت و خوشبختی نوشته شده است سازگارند. 
زندگی ایده آل شما با این حرف ترک در ارتباط است با تعریف کردن موفقیت و خوشبختی با توجه به یک یا چند رکن از ارکان هفتگانه هدف بازه و روشنی به دست می آورید که به جانب آن حرکت کنید بعد می توانید کیفیت و چگونگی کارهایتان را اندازه‌گیری کنید متوجه میشوید در چه زمان هایی احتیاج به تغییر دادن روش خود دارید.

باید با ایده آل خود شروع کنید باید پنداره ای درباره آینده عالی خود داشته باشید باید قدرت های درون خود را آزاد کنید باید خود را ببینید که به همه هدف های خود رسیده اید. 


قبل از هر کار باید پیش طرحی تهیه کنید.


باید دقیقا بدانید که به کجا می روید و کی به آنجا می رسید. اینگونه به اصل راهنمایی دست پیدا میکنید معیاری به دست می آورید که می توانید عملکرد خود را با آن مقایسه کنید.


آرامش ذهن

نخستین جز و رکن موفقیت و مهمترین آن آرامش ذهن است  مهم‌ترین نکته‌ای است که باید به آن مسلط باشید بدون آن هیچ چیزی ارزش چندانی ندارد برای رسیدن به این کیفیت در تمام طول زندگیتان برای آن تلاش می کنید اگر می خواهید بدانید در هر لحظه در چه شرایطی قرار دارید باید بدانید در هر لحظه از چه آرامش ذهنی برخوردار هستید.

آرامش ذهن معیار درونی شماست وقتی با بالاترین ارزش های خود در تماس باشید وقتی در زندگی تعادل داشته باشید به آرامش ذهن می رسید اگر به هر دلیلی از کنار ارزش‌های خود بگذرید و یا بر خلاف راهنمایی های درون خودکار کنید آرامش ذهنی شما نخستین چیزی است که به مخاطره می افتد.
آرامش ذهن یا هماهنگی برای عملکرد مطلوب ضرورت دارد در همه زمینه ها از روابط با دوستان و اعضای خانواده بگیرید تا رابطه با کارهای تجاری و سازمانی که در آن کار میکنیم به این هماهنگی احتیاج دارید.

تمام تبادل های میان اشخاص با روابط هماهنگ در ارتباط هستند. در شرکتها آرامش ذهن می‌توان با میزان هماهنگی و همارایی موجود میان همکاران جستجو نمود شرکت های موفق و مولد آنهایی هستند که اشخاص و کارکنان در آن احساس خوبی نسبت به یکدیگر دارند در محل کارشان احساس خوشایندی دارند ممکن است سرشان شلوغ باشد و زیاد فعالیت داشته باشند اما در درونشان آرامش ای حاکم است.


نکته جالب درباره آرامش ذهن این است که این شکلی نرمال و طبیعی است خوشبختی حق مادرزادی شماست به شما تعلق دارد چیزی نیست که اگر با بخت و اقبال برند روبرو باشید آن را تجربه کنید.


 آرامش ذهنی نقطه کانونی حالت وجودی شماست. این پیش شرط اولیه لذت‌بردن از هر چیز دیگری است رسیدن به آرامش ذهن باید اصل مرکزی سازماندهنده زندگی شما باشد این هدف مرکزی است است که سایر هدفها تابع آن هستند.

در واقع شما به عنوان یک شخص تا حدی موفق هستید که در رابطه با آن به خوشبختی خود بیفزایید و به عبارت دیگر به رضایت خاطر و آرامش ذهن برسید.
دیده من برای دستیابی به خوشبختی هم برایم ابهام و هم اضطراب آفرید من با توجه به آموزش های دینی و باورهای مذهبی ام گمان میکردم که رسیدن به خوشبختی موضوع مهمی نیست که کسی آن را دنبال نماید.

به من گفته بودند که رسیدن به احساس خوشبختی و شادمانی نتیجه فرعی خوشحال کردن دیگران است به من گفته بودند اگر خوشبختی را لمس کنم به این دلیل است که از بخت و اقبال برنده برخوردار بودند و اگر خوشبختی را لمس نکند این هم سرنوشت به حکم تقدیر من بوده است به من گفته بودند اگر به دنبال خوشبختی بروم اقدامی از روی خودخواهی انجام دادم.

وقتی به دو موضوع پی بردم نقطه عطفی در زندگی من پدیدار شد اول آموختم اگر برای رسیدن به خوشبختی متعهد نشونم هیچ کس دیگری این کار را برایم نخواهد کرد اگر هدفم در زندگی این باشد که دیگران را شاد کنم همیشه در خدمت و اختیار احساسات دیگران خواهم بود من آموختم اگر زندگیم را برای خوشبخت کردن دیگران سازماندهی کنم اقدامی برای ناراحت کردن خودم انجام دادم.

دوم متوجه شدم آنچه را که ندارم نمی توانم به دیگران بدهم نمی توانم با داشتن احساس بدبختی دیگران را شاد کنم همانطور که آبراهام لینکلن زمان گفت نمی توانید با فقیر شدن به فقرا کمک کنید من به این نتیجه رسیدم که تنها در صورتی می توانم دیگران را شاد کنم که ابتدا خودم شاد و خوشبخت باشم.

آرامش ذهن برای هر کاری که می‌کنید به قدری اهمیت دارد که باید درباره آن تحلیل فراوان نمود این آرامش ذهن از کجا به دست می آید؟
در چه شرایطی برای شما وجود پیدا می کند؟چگونه می توانید به آرامش ذهنی بیشتری برسید؟ 

در ساده ترین شکل خود شما خوشبختی و آرامش ذهن را زمانی تجربه می کنید که از احساساتی مانند هراس،خشم،تردید،گناه،رنجش و نگرانی مبرا باشید در غیاب احساسات منفی طبیعتاً آرامش عرضه را تجربه می کنید. بنابراین برای رسیدن به خوشبختی باید به طور منظم آن بخش هایی از زندگیتان را که به شما احساس منفی و استرس می دهد از خود دور نمایید.


این نقطه نظر و باور سالها قبل زندگیم را متحول ساخت تصورش را بکنید!


برای اینکه زندگی شاد و خوشبخت داشته باشید باید به آرامش خاطر برسید باید به طور منظم اشخاص موقعیت ها و احساسات منفی که شما را ناراحت می کنند را از خودتان دور کنید. حالا باید دید آیا خوشبختی در زندگی می تواند تا این حد ساده باشد؟

مهمترین مانع از بین بردن جنبه های منفی که به شادی و سعادت شما لطمه می زند رابطه و وابستگی تان با اشخاص و موقعیت های منفی است که این خوشبختی را از شما دور می کند.

ما به شما راه های مختلفی را نشان میدهیم تا احساسات منفی خود را کنترل و سرانجام آنها را از میان بردارید شما را با روشهای قدرتمندی آشنا می کنیم تا بر اساس با عصبانیت و نگرانی های خود غلبه کنید.

به شما نشان می دهیم چگونه کنترل کامل احساسات خود را به دست آورید و در اغلب مواقع در شرایط مثبت قرار بگیرید. اما در این لحظه به خصوص وظیفه شما این است که به آنچه اندیشه قله کوه نامیده می شود روی آورید باید زندگی رویایی خود را در ذهن تصویر سازی کنید برای اینکه به طور کامل شاد و خوشبخت باشید چه اجزا و ارکان ای باید در زندگی شما وجود داشته باشد؟

نگران آن نباشید که در حال حاضر چه چیزهایی امکان پذیر هست یا نیست. ذهن خود را از همه محدودیت ها رها سازید کاملاً خود خواه شوید ببینید برای رسیدن به آرامش خاطر کدام آرامش ذهن و چگونه زندگی باید داشته باشید.

چه کار می کنید؟کجا زندگی میکنید؟چه کسی در این زندگی با شما حضور دارد؟ روزتان را چگونه میگذرانید؟ توجه داشته باشید نمی توانید هدفی را که نمی بینید به آن شلیک کنید اما اگر بتوانید آن را به خوبی در نظر بگیرید امکان اینکه بتوانید به آن برسید زیاد است.

اگر در تجارت و کسب و کاری قرار دارید این آینده ایده‌آل را به این شکل مطرح کنید که چگونه کار و شغلی باید داشته باشید تا به زندگی ایده آل دست پیدا کنید.
چه کاری را می‌توانید بیشتر یا کمتر انجام بدهید تا در محیط کارتان به هماهنگی بیشتری برسید؟

در سطح خانواده زندگی تان را چگونه شکلی خواهد داشت، اگر شما و اشخاصی که به آنها اهمیت می دهید در شرایط آرامش خاطر و رضایت زندگی کنند؟ چه کاری می توانید بکنید که دیگران را به رضایت خاطر و خوشبختی برسانید و خودتان هم خوشبخت شوید؟

وقتی آرامش خاطر را هدف خود در نظر می گیرید دیگر به احتمال زیاد اشتباه دیگری مرتکب نمیشوید شما کارهای درست و منطقی انجام می دهید احساس می کنید بر اساس اصول بالاتری زندگی می کنید درباره خودتان احساس خوبی پیدا می کنید. 

 

آرامش ذهن و خاطر کلید رسیدن به این موفقیت است.


آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها